اشکان سهرابی متولد ۱۳۶۸، دانشجوی دانشگاه قزوین .[۲][۳] اشکان سهرابی دارای کمربند مشکی و دان ۲ تکواندو بودهاست.[۲]
درگذشت
خواهر اشکان دربارهٔ ماجرای قتل و آخرین دیدار با برادرش چنین گفته است:
من به همراه مادرم در منزل بودیم. اشکان تازه از باشگاه برگشته بود. به ما گفت مردم در خیابانها در حال تظاهرات هستند و همه جا را آتش گرفته است. گفت که با زحمت به منزل رسیده است و نیروهای گارد ویژه همهٔ خیابانهای اطراف را بستهاند و مردم را متفرق میکنند. مادرم از من خواست که مانع ازبرگشتن اشکان به خیابان شوم. من هم تمام تلاشم را کردم که حواس اشکان را به مسائلی غیر از خیابان بکشانم اما شلوغیهای خیابان ما هرلحظه بیشتر میشد. مردم به کوچهها و منازل پناه میبردند. صدای شعارهای مختلفی را میشنیدیم و صدای تیراندازی و بوی گاز اشگآور همه جا را گرفته بود. از اشکان خواستم که به خیابان نرود. اما او آخرین حرفش را به من زد و از خانه خارج شد: «نگران نباش، بر میگردم.»
در جریان قتل، در تقاطع بوستان سعدی و خیابان رودکی (سلسبیل) در تهران، سه گلوله به سینهٔ اشکان اصابت کرد.[۳][۱] این خبر پس از ۲ ساعت توسط دوستان اشکان که همراه او بودند، برای خانوادهٔ اشکان آورده شد و گفته شد که «اشکان مجروح و به بیمارستان منتقل شدهاست». اشکان به بیمارستان رسول اکرم منتقل شده بود. به گفتهٔ پزشک مسئول او اشکان بلافاصله پس از اصابت گلولهها درگذشته بود.[۱]
خاکسپاری
خواهر او در پاسخ به این سوال که آیا پیکر اشکان را به راحتی تحویل گرفتید، گفت: «بهتر است در این باره حرف نزنیم. من هنوز درجریان این امور نیستم.» به گفتهٔ خواهر اشکان در مراسم ختم اشکان مشکلی به وجود نیامد، اما دو خودروی انتظامی حضور داشتند. اشکان در قطعهٔ ۲۵۷ بهشت زهرا، ردیف ۵۰، شماره ۱۹ به خاک سپرده شده است.[۱]
عکسی از اشكان سهرابي در ارتفاعات توچال دو روز قبل از تیرخوردن اش